کد مطلب:304461 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172

جانشینی علی شهره آفاق بود
خلافت و جانشینی امیرمومنان علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، از چنان شهرتی برخوردار بود، كه آگاهان با شنیدن تصدّی شخص دیگر، به زمامداری جامعه پس از پیامبر(ص) درشگفتی عمیقی فرو رفتند؛ زیرا با حادثه ای رویا رو شدند كه انتظار آن رانداشتند. عواملی كه سبب این شهرت بودند، بسیارند كه در این جا به پاره ای از آن ها اشاره می شود: یك، اعلام پیامبر(ص) به مناسبت های گوناگون، در جالب ترین صحنه های تاریخ، به عنوان جانشین و ادامه دهنده راهی كه پیش روی امت خویش گشوده بود: در آغاز بعثت، به هنگام نزول: وَأَنذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ؛ [1] و خویشان نزدیك ات را بیم ده درباره علی(ع) فرمود: این است برادر و وصیّ و خلیفه من بر شما. سخنش را بشنوید و از او اطاعت كنید. [2] .

این حدیث پیامبر(ص) به «حدیث دار» یا «حدیث بَدْءُ اْلدَّعْوَة» شهرت یافته، وباالفاظی گوناگون از طریق راویان حدیث نقل شده است. و علّامه امینی، دركتاب الغدیر، جلد دوّم به تفصیل بدان پرداخته است. و در پایان رسالت، در نطق تاریخی خود، دراواخر سال، دهم هجری، در آخرین حجّ پیامبر(ص)، كه آن را «حجّة الوداع. حج بدرود» نامیده اند، در راه بازگشت به مدینه، روز هیجدهم ذی حجة، آن گاه كه با اصحاب به منزل «غدیر خم» رسید، به فرمان خداوند كه فرمود: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ. [3] ای پیامبر، آنچه را از سوی پروردگارت به تو فرو آمده برسان و اگر این نكنی پیام او را نرسانده باشی و خدا تو را از [فتنه و گزندِ] مردم نگاه می دارد، همانا خدا گروه كافران را راه ننماید. دستور داد مردم از حركت باز ایستند و كسانی كه پیش رفته اند، باز گردند... آن گاه فرمود:

خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و بر مؤمنان ازجانشان به ایشان سزاواترم، هر كه را من مولا و سرپرستم، پس این علی مولا و سرپرست است. [4] .

افزون بر این دو صحنه مهمّ تاریخی انكارناپذیر، در مناسبت های گوناگون، در دوره بعثت نیز خلافت و جانشینی علی(ع) را اعلام فرمود. از این رو یعقوبی در تاریخ خود آورده است: و كان المهاجرونَ و الانْصارُ لایشُكّونَ فی علّیٍ. مهاجران و انصار درباره خلافت علی(ع) پس از پیامبر(ص) هیچ گونه تردیدی نداشتند. [5] .

دو، فضیلت ها و عظمت های علی(ع) بود كه در روزگار بعثت پیامبر(ص)، بروكرده بود. و پیامبر(ص) می كوشید منزلت والای او را در پیشگاه خداوند و در اسلام و پیشی گرفتنش بر دیگر صحابه، برای مردمان آشكار سازد و از برادری خویش با او سخن گوید. و شجاعت و جهاد علی، ایمان وعبادت و حقّ مداری علی و علی مداری حقّ (علیٌّ مَعُ الحقُّ و الحق معَ علی) و دانش و حكمت علی و زهد و پارسایی، داد ورزی و ستم ستیزی، مساوات و مواسات علی، سحرِ سخن و اعجاز اندیشه او و فضایل بسیارِ دیگر را، كه یك جا در وجود بی مانندش گرِد آمده بود، برای مردم باز گوید. و این همه ویژگیها در وجود علی(ع) بود، كه او را بر همه اصحاب پیامبر(ص) برتری داده بود. سه، فطرت مسلمانی و پیشینه درخشان و زیبا و افتخارآمیز علی(ع) در ایمان و هجرت است، كه در گفتگو با یاران خود، بدان اشاره فرمود:

هشدارید كه پس از من، در آینده ای نزدیك، مردی شكمباره كه گلویی گشاده دارد بر شما چیره خواهد شد. هر آن چه فرا چنگ آورد می بلعد، و همچنان خواهشی فزون تر دارد. [6] پس امان زیستنش ندهید (اگر توانید او را بكشید)، هر چند كه می دانم مرد این كار نه اید! زنهار، كه شما را به دشنام دادن و بیزاری جستن از من فرمان می دهد. امّا دشنام به زبان. در نگاه من چیزی است آسان، كه مرا مایه وارستگی است و شما را راه رهایی، لیكن، به دل بیزاری جستن از چون منی هرگز روا نیست؛ چرا كه بر سرشت توحید زاده شده ام و در ایمان و هجرت پیشتاز بوده ام؛ «فَاِنِّی وُلِدْتُ عَلیَ الْفِطْرَةِ، وَ سَبَقْتُ اِلیَ الاْیمانِ وَ الْهِجْرَةِ». [7] .

و این نكته بسیار مهمی است كه بیش تر محدثان و بیش تر محققانِ در سیره، روایت كرده اند. ابوعمرو یوسف بن عبدالبّر، در گذشته 463 ه ق، از دانشمندان بزرگ قرن پنجم هجری در كتاب «استیعاب» در شرح حال علی(ع) می گوید: از سلمان فارسی و ابوذر و مقداد و خباب و ابوسعید خدری و زید بن اسلم نقل شده است كه علی(ع) نخستین كسی است كه مسلمان شده است، و این گروه او را بر دیگران از این جهت فضیلت داده و برتر دانسته اند؛ «اِنَّ عَلِیّاً اَوّلُ مَنْ اَسْلَمَ، وَ فَضَّلَهُ هوُلاءِ عَلی غَیْرِهِ». [8] ابو عمرو گوید: از سلمان فارسی هم روایت شده است كه گفته است: نخستین كس از این امت كه كنار حوض بر پیامبر خود وارد می شود، نخستین كس از ایشان است كه مسلمان شده است. [9] به روایت دیگر كه سلمان فارسی و ابوذر غفاری نقل كرده اند؛ روزی رسول خدا(ص) دست علی را گرفت و فرمود:

«این همان است كه پیش ازهمه به من ایمان آورد، و نخستین كسی است كه روز قیامت دست در دست من می گذارَد، و این است «صدیّق اكبر» و «فاروق امّت» كه حق را ز باطل جدا می كند. این است پشتیبانِ مؤمنان؛ ولی پشتیبان ستمكاران، مال است. [10] .

و از آنجا كه در ایمان، نخستین مومن به پیامبر(ص) بود، نخستین كسی است كه با آن بزرگوار نمازگزارده است. رسول خدا فرمود:

نخستین كسی كه با من نماز گزارد، علی(ع) بود. [11] .

آری، همگان می دانستند علی نخستین كسی است كه با رسول خدا(ص) نماز گزارد:

اَنَا اَوَّلُ مَنْ صَلَّی مَعَ رَسُولِ اللَّه. [12] من نخستین كسی هستم كه با رسول خدا نماز گزاردم.

و هیچ كس در ادای این نیایش كه بزرگ ترین جلوه «عبودیت» و زیباترین و دلرباترین نماد «بندگی» و ركن نخستین و پایه اصلی «دین» است بر او پیشی نگرفته است همچنان كه خود فرمود:

اَللَّهُمَّ اِنّی اَوَّلُ مَنْ اَنابَ وَ سَمِعَ وَ اَجابَ، لَم یَسْبِقْنی اِلاَّ رَسُولُ اللَّه(ص) بِالّصلاَةِ. خدایا! من نخستین كسم كه به سوی تو روی آورد وحی تو را شنید و اجابت كرد. هیچ كس جز رسول خدا(ص) در نماز بر من پیشی نگرفته است.

چهار، مصاحبت با پیامبر(ص) و درك افاضاتِ آن حضرت است. و این حقیقتی انكارناپذیر است كه در پیش، به اجمال، به آن اشاره شد. برای هیچ كس پوشیده نبود كه علی(ع) دردامان پر مهر و شفقت پیامبر(ص) بالیده و آموزگاری جز او نداشته است. دركِ حضور پیامبر در خلوت و جلوت و بهره مندی از رشحات فیض تعلیم و ارشاد آن حضرت برای علی(ع) مغتنم بود. علی از كودكی بر دوش مصطفی به صحرا می رفت و هر چه به نظرش مجهول می آمد از پیامبر(ص) می پرسید و پاسخ می شنید. او برخی روزها همراه پیامبر(ص) به غار «حِرا» می رفت و عبادت پیامبر را از نزدیك می دید. پس از بعثت نیز همواره همراه و همگام پیامبر بود. در سختی های دوران رسالت پشتیبانِ او بود و در همه جنگها پرچم رسول خدا را بر دوش داشت و او خود فرمود:

علی پسر عم و پرچمدار من است.

ابوعمرو می گوید: احمد بن محمد، از احمد بن فضل، از محمد بن جریر، از علی بنَ عبداللَّه دهقان، از محمدبن صالح، از سمّاك بن حرب، از عِكرمه، از ابن عباس نقل می كند كه گفته است: لِعَلّیٍ(ع) اَرْبَعُ خِصالٍ، لَیْسَتْ لِاَحدٍ غَیْرهِ: هُوَ اَوَّلُ عَرَبّیٍ وَ عَجَمِّیٍ صَلَّی مَعَ رَسُولِ اللَّه(ص)، وَ هُوَ الَّذی كانَ مَعَهُ لِواؤُهُ فیِ كُلِّ زَحْفٍ، وَ هُوَ الَّذی صَبَرَ مَعَهُ یَوْمَ فَرَّ عَنْهُ غَیْرُهُ؛ و هُوَ الَّذی غَسَّلَهُ وَ اَدْخَلَهُ قَبْرَهُ. علی(ع) را چهار خصلت است كه برای هیچ كس غیر از او نیست: او نخستین كس از عرب و عجم است كه با پیامبر(ص) نماز گزارده است، و اوست كه لوای پیامبر(ص) در هر جنگی همراهش بوده است، و اوست، در روزی كه دیگران از پیامبر گریختند و تنهایش گذاشتند؛ همراه او ماند و پایداری كرد، و اوست كه پیكر پاك پیامبر را پس ازمرگ غسل داده و به خاك سپرد. [13] .

نكته مهمّ و شایسته تامّل این كه، انتخاب امیرمؤمنان علی(ع) به فرمان خداوند و اعلام پیامبر(ص)، به ویژه در دو صحنه آغاز و انجام دعوت خویش، درست بر اساس همین دو ویژگی اخیر بود، یعنی سبقت در دین و مصاحبتِ آموزشی با پیامبر(ص). امام مجتبی(ع) فرمود:

فَهُوَ سابِقُ جَمیعِ السَّابِقینَ، فَكَما اَنَّ اللَّهَ فَضَّلَ السَّابِقینَ عَلیَ الْمُتخَلِّفینَ وَ الْمُتَاخِّرینَ، فَكَذلِكَ فَضَّلَ سابِقَ السَّابِقینَ عَلیَ السَّابِقینَ. [14] علی(ع) پیشتاز همه سابقان است و همانگونه كه خدای بلند مرتبه سبقت گیرندگان را بر تأخیر كنندگان و تخلّف كنندگان برتری داده، پیشتاز سابقین را بر دیگر سابقان برتری داده است.

هزار درِ علم را در یك راز گویی (نجوا) به روی علی(ع) گشود، كه از هر دری هزار در، گشوده شد. همچنان كه هر پیامبری را راز دار و صاحب سّری بود، علی(ع) نیز راز دار و صاحب سرّ پیامبر بود. فرمود:

وَ صاحِبُ سِرّی علّیُ بنُ ابی طالب. [15] علی بن ابی طالب راز دار من است.

و همو بود كه درِ شهر علم و گنجینه دانش رسول خدا و وراث او بود:

اَنَا بابُ مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ خازِنُ عِلْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ وارِثُهُ. [16] من درِ شهر علم و گنجینه دانش رسول خدا و وارث اویم.

توصیف های بی بدیل پیامبر(ص) در باره علی(ع) در حدیث غدیر و در حدیث منزلت كه جایگاه علی(ع) را برای خود، همچون جایگاه هارون(ع) برای موسی دانست و فرمود: یا عَلِّیُ اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی اِلاَّ اَنِّهُ لا نَبِّیَ بَعْدِی. ای علی، تو برای من همچون هارونی برای موسی؛ جزآنكه پس از من پیامبری نیست. و آنجا كه فرمود: لا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَاِنَهُّ مَمْسُوسٌ فِی ذاتِ اللَّهِ. علی را ناسزا نگویید؛ زیرا او شیفته و بی قرار ذات خداوند است. و نظیر این ها، كه در دریای معارف دینی و آموزه های اسلامی و مجامع روایی شیعه و سنّی موج می زند، در ذهن عمومی جامعه آن روز جز علی(ع) را برای خلافت و جانشینی پیامبر(ص) سزاوار نمی دانست. برای همین بود كه توطئه سقیفه را، كه مولود آن ابوبكر بود، یك حادثه ناگوار و رنج آوری می دانست، و هیچ مسلمانی انتظار تحقق آن را نداشت؛ حتّا خلیفه دوّم، بیعت با او را مصیبتی می دانست كه خداوند مردم را از آسیب آن نگهداشت: اِنَّ بَیْعَةَ اَبی بَكْرٍ فَلْتَهٌ، وَقَی اللَّهُ شَرَّها. در بیت ابوبكر، مصیبتی بود كه خداوند آن را چاره كرد.


[1] سوره شعراء، آيه 214.

[2] تاريخ الامم و الرسل و الملوك، محمد بن جرير طبري، ج 1، ص 543.

[3] سوره مائده، آيه 67.

[4] الغدير، ج 1، ص 11.

[5] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 124.

[6] گفته اند: مقصود مغيرة بن شعبه است، و بعضي گويند: زياد بن ابيه، و بعضي گويند: معاويه، است كه مردي شكمباره بوده است؛ و بعضي ديگر گفته اند: حجاج بن يوسف است.

[7] نهج البلاغه، خطبه 57.

[8] شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 116.

[9] شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 116.

[10] دانشنامه امام علي(ع) به نقل از مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 26.

[11] دانشنامه امام علي(ع) به نقل از مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 26.

[12] مسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 297.

[13] شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 117.

[14] نفحات الازهار، ج 20، ص 442.

[15] مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب؛ ج 2، ص 222.

[16] ارشاد القلوب، ص 293.